سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

The Notebook

نام فیلم: دفتر یادداشت( The Notebook )

بازیگران: رایان گاسلینگریچل مک آدامز

نویسندگان: جرمی لون - ژان ساردی - براساس رمانی از نیکلاس اسپارک

کارگردان: نیک کاساویتس

123 دقیقه؛ محصول آمریکا؛ ژانر درام، رومانس؛ سال 2004


به همین راحتی، به همین خوشمزگی!

 

خلاصه ی داستان: در یک آسایشگاه سالمندان، دوک که پیرمردی وراج است، داستانی عاشقانه را با صدای بلند برای الی گالون، بیماری مبتلا به آلزایمر می خواند. الی با شور و اشتیاق فراوان به حکایت عشق و زندگی نوآ گوش می دهد؛ یک پسرک فقیر جنوبی که در دهه ی 1940 در چوب فروشی کار می کرده و به الی، دختر خانواده ای ثروتمند، علاقه مند شده است ...

 

یادداشت: یک فیلم شدیداً احساسات گرایانه – البته به معنای منفی اش – و سهل انگارانه که حکایت از عشقی آتشین می کند که عاشق و معشوق، تا لحظه ی آخر زندگی با هم می مانند. مطمئناً اگر دخترها نبودند، نیمی از فیلم ها دیده نمی شدند و نیمی از آدم های معروف دنیا هم بی طرفدار می ماندند و پولی در نمی آوردند! فکر می کنم این فیلم دقیقاً به کار دخترهایی احساساتی می آید که در رویاهای خودشان غرق شده اند و هر روز در انتظار پرنسی با اسب سفید هستند! در سهل انگارانه بودن و سطحی بودن فیلم مثال آوردن از یک صحنه اش کافیست؛ پدر نوآ روی ایوان خانه اش نشسته که نوآ از جنگ جهانی برمی گردد. پدر با شادی بلند می شود و همدیگر را در آغوش می گیرند. به همین راحتی، به همین خوشمزگی!


            

          عاشق و معشوق ...


ارزشگذاری فیلم: 


Kynodontas

نام فیلم: دندان نیش ( Kynodontas )

بازیگران: کریستوس استرگیوگلوآگلیکی پاپولیاهریستوس پاسالیس

نویسندگان: گیورگوس لانتیوموسافتیمیس فلیپو

کارگردان: گیورگوس لانتیموس

94 دقیقه؛ محصول یونان؛ ‍ژانر درام؛ سال 2009


                                                           حریم      

          

خلاصه ی داستان: پدر و مادری، دو دختر و یک پسر جوان خود را در محدوده  ی خانه بزرگ و ییلاقی شان حبس کرده اند. آنها فرهنگ لغات جدیدی برای بچه ها خلق کرده اند و با ایجاد رعب و وحشت، آنها را به اطاعت  وا می دارند ...


یادداشت: فیلمی ست خاص با موضوعی عجیب، ترسناک و بکر. نحوه ی اطاعت پذیری بچه ها و رعب و وحشتی که بیشتر از همه، پدر، به دل آنها می اندازد، بیننده را وارد دنیایی کابوس گون و نشانه شناسانه می کند که ناچاراً باید تعبیری از این اوضاع وحشتناک داشته باشد. پدرسالاری ترسناک حاکم بر فضای زندان/خانه، با صحنه هایی مثل زمان هایی که بچه ها از مرد چیزی می خواهند و برای این کار باید لیسش بزنند و یا جایی که به دستور او باید مثل سگ پارس کنند، تشدید می شود. رهایی از این خانه/زندان ممکن نیست. اینجا برای بچه ها دنیایی ست محدود و آن هواپیمایی که دائم از بالای سرشان رد می شود نمادی ست از ذهن بچه ها که می خواهد به دور دست پرواز کند که آنهم توسط پدر و مادر با پرتاب یک هواپیمای اسباب بازی به وسط حیاط و توهم اینکه این همان هواپیمای داخل آسمان است، کشته می شود. یکی از بچه ها خلاصه از این محدوده پا را فراتر می گذارد و با قایم شدن در صندوق عقب ماشین پدر، ظاهراً به دنیای بیرون     می رود اما در نمای طعنه آمیز و عجیب پایانی، دختر همچنان در صندوق عقب می ماند و طبیعتاً بیرون آمدن از آنجا به تنهایی ممکن نیست. کارگردان، ما را در فکر اینکه بالاخره از آنجا بیرون خواهد آمد یا نه، باقی می گذارد و این را متذکر می شود که فرار از این دنیا/زندان ممکن نیست.   

 

        

        بچه ها مانند حیوانی دست آموز ... 


ارزشگذاری فیلم: