سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سایت ها و یادداشت ها

راستش قرار شده بود برای یک دوست محترم، یکی از داستان هایم را ای – میل کنم. ناگهان به ذهنم آمد داستانِ من که مدت ها پیش، در مجله ی" ادبیات داستانی" به چاپ رسیده بود، از قضا در سایت "سوره ی مهر" هم ـ که انگار آن مجله وابسته به این سایت است ـ منتشر شده است. دیدم بهتر است به جای ای – میل کردن، لینک مربوطه را بدهم که هم فرستادنش برای من ساده باشد و  هم دریافتش برای دوستم. بعد از این کار، ناگهان به ذهنم خطور کرد که: "خب، چرا داستان را روی وبلاگ قرار ندهم؟ ". دیدم بد نیست برای تنوع هم که شده، کمی از سینما بیرون بیایم و با اجازه ی اهل فن، وارد حیطه ی ادبیات بشوم. در واقع، این داستان را که می خوانید، سال ها پیش نوشته ام و یکی از داستان هایی ست که "قرار است" در مجموعه کتابی به نام "خونه رو بهم نریز لطفاً "، از طرف انتشارات نیلا، به چاپ برسد. اینکه چرا "قرار است"، چون الان مدت هاست ( مشخصاً دو سه سالی می شود ) که این مجموعه کتاب نحیف و باریکتر از موی نگارنده، در دستان توانمند آقای ارشاد ( این اسم یک آقایی ست، سوء تفاهم نشود! ) اسیر است و هنوز منتظرم که بالاخره این مجموعه بیرون بیاید. دوست دارم تا زنده هستم این اتفاق بیفتد.

لینک داستان کوتاه "قرعه کشی"