سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

Land Gold Women

نام فیلم: زمین، زر، زن

بازیگران: ناریندر سامرا – حسانی شاپی – نیلام پارمار و ...

نویسنده و کارگردان: آوانتیکا هاری

90 دقیقه؛ محصول انگلستان؛ سال2011

 

نظیرعلی خان و برادرش

 

خلاصه ی داستان: نظیرعلی خان، استاد دانشگاه بیرمنگامِ انگلیس، سالهاست که با خانواده اش از هند به آنجا آمده. حالا سایرا، دختر جوانِ خان، با جوانی انگلیسی، رابطه ی عاشقانه ای را آغاز کرده که این برخلاف سنت هندی هاست. برادرِ نظیرعلی خان هم که از هند به دیدن آنها می آید، عرصه را بر سایرا تنگ تر می کند ...

 

یادداشت: در این لحظه با فیلمی طرف هستم که جان می دهد درباره اش نوشتن! از آن فیلم های بدی که می شود به راحتی صفحه ها مطلب آموزنده درباره ی فیلم نامه و کارگردانی و جزئیات دیگرش نوشت و هیچ هم خسته نشد! با فیلمی طرفیم که شعار و غلوشدگی و گل درشتی را به حد اعلای خود رسانده و در این زمینه هیچ حد و مرزی قائل نشده. شخصیت هایی شدیداً کارتونی و تک بُعدی که فقط شعار می دهند و هیچ خاصیت دیگری ندارند. مثلاً دقت کنید به صحنه های ابتدایی فیلم؛ سایرا وارد خانه می شود در حالیکه نظیرعلی خان به آهنگی هندی گوش می دهد. سایرا موسیقی را قطع می کند و نظیرعلی خان نطق خود را درباره ی میهن پرستی و معنای عمیق آهنگ های هندی و این حرف ها آغاز می کند تا ما بفهمیم که او با اینکه سالهاست در انگلیس زندگی می کند، اما از خودبیگانه نشده است. بعد هم فیلمساز که نمی دانسته کدام مسیر می خواهد برود، ناگهان از نظیرعلی خان، غولی بی شاخ و دم می سازد که با تحریک های برادرش، دست به قتل دختر خود می زند. واقعاً این چه استاد دانشگاهی ست که چنین کاری انجام می دهد و آن را درست هم می داند؟! و جالب اینجاست که فیلمساز هم انگار تا حدودی طرفِ او را می گیرد در حالیکه پیامِ اثر، تعصب های مذهبی بی مورد است! اصلاً اگر این خانواده اینهمه غیرتی و پایبند سنت ها بودند، چرا آمده اند تا در لندن زندگی کنند؟ از همه جالب تر این نکته است که زندگیِ این آدم ها، با شروع فیلم شروع می شود. مثلاً معلوم نیست بعد از اینهمه سال، چطور تازه به فکر نظیرعلی خان رسیده که با دخترش درباره ی حفظ سنت های خانوادگی صحبت کند. یا وقتی برادر نظیرعلی خان، از هند پیش آنها می آید، از اینکه سایرا، بدون روسری جلوی او می نشیند، شدیداً عصبانی می شود. انگار  بعد از گذشت چندین سال، او تازه برای اولین بار است که پیش آنها می آید و سایرا را با این وضع می بیند. البته از این برادرِ نظیرعلی خان اگر چیزی نگویم بهتر است. او نهایتِ همه ی بدی ها و خشونت هاست!


    نظیرعلی خان در حال ارشاد دخترش !!!


ستاره ها: -

نظرات 1 + ارسال نظر
علی یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 15:31

سلام دوست عزیز فکر کنم دیدن این وبلگ برای شما خالی از لطف نباشد.
http://filmdatabase.blogfa.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد