سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

The Way Back

نام فیلم: راه بازگشت

بازیگران: جیم استرجس – اد هریس – کالین فارل و ...

فیلم نامه: پیتر ویر – کیت کلارک براساس رمانی از اسلاومیر راویچ

کارگردان: پیتر ویر

133 دقیقه؛ محصول آمریکا، امارات متحد عربی، لهستان؛ 2010

 

تا جایی که پاهایم توان رفتن دارد

 

خلاصه ی داستان: گروهی از مردان که توسط کمونیست ها در اردوگاهی در لهستان زندانی شده اند، فرار می کنند. آنها هزاران کیلومتر پیش رو دارند تا به مکانی مطمئن برسند ...

 

یادداشت: تم فرار از زندان و تلاش برای زنده ماندن در مناطق بی آب و علف، سردسیر، صعب العبور، مبارزه با حیوانات وحشی و مقابله با بلایای طبیعی، از نظر من یکی از جذاب ترین گونه های سینمایی ست که علاقه ی خاصی به آن دارم و فکر می کنم بر اثر یک ناخودآگاه جمعی، خیلی از انسان ها هم به چنین موضوعاتی علاقه داشته باشند. یکی از بهترین نمونه های این گونه را سال ها پیش در فیلم مهجوری به نام ( تا جایی که پاهایم توان رفتن دارد ) دیده بودم و شدیداً تحت تاثیر قرار گرفته بودم. در "راه بازگشت" قسمت فرار از زندان، بسیار کوتاه و مختصر برگزار می شود. اینکه آنها چطور آذوقه جمع می کنند، چطور با هم آشنا می شوند و چطور نقشه ی فرار را با هم هماهنگ می کنند، بسیار خلاصه است بطوریکه آدم هنگام دیدن احساس می کند، این صحنه ها یک چیزهایی کم دارند و آنقدرها جذاب نیستند. اما با ورود به قسمت دوم فیلم، همه چیز جبران می شود و تازه متوجه می شویم چرا قسمت اول خلاصه و انگار همراه با پرش بوده. ما حتی در قسمت دوم هم این پرش ها را حس می کنیم. مکث زیادی روی اتفاقات صورت نمی گیرد و همه چیز به سرعت می گذرد. حالا باید شاهد جدال انسان ها با طبیعت باشیم. آنها می خواهند زنده بمانند تا به آزادی برسند و این تمام خواسته شان است. پس راهی سخت و خطرناک را برمی گزینند. در ابتدای فیلم، وقتی که آنها تازه وارد اردوگاه شده بودند، رئیس اردوگاه به آنها هشدار داده بود که فرار از آنجا ممکن نیست چرا که اگر هم توسط مامورین به دام نیفتند، طبیعت آنها را از بین خواهد برد اما چیزی که علناً شاهدش هستیم، این نیست؛ مردها گام در راهی می گذارند که اتفاقاً طبیعت در بدترین لحظات، در آن لحظاتی که دیگر امیدی به زنده ماندشان نیست، راه را نشانشان می دهد؛ در حالیکه از تشنگی رو به موت هستند، یک مار، آنها را به برکه ی آبی رهنمون می شود و زمانی که از گرسنگی، در حال مرگ هستند، گوزنی بزرگ خودش را در اختیارشان می گذارد. اتفاقاً این طبیعت نیست که این انسان ها را به مقابله می خواند، این خودِ آدم ها هستند که با هم به مقابله برمی خیزند و قصد جان هم را می کنند. فیلم به زیبایی نشان می دهد که اگر بخواهی، اگر امید داشته باشی می توانی هزاران کیلومتر را در بدترین شرایط با پای پیاده طی کنی تا به آزادی برسی، آزادی ای که خود انسان ها با نادانی، محدودش کرده اند.   


    انسان و طبیعت ...


ستاره ها: 

نظرات 2 + ارسال نظر
پاشا شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 13:23

فیلم خوبی بود ، ولی با توجه به کارنامه ی پیتر ویر ، من خیلی انتظارم بیشتر بود.
کمی ناامید کننده بود...

یاسین چهارشنبه 23 فروردین 1391 ساعت 14:26 http://dialoge-mandegar.blogfa.com/

سلام
فیلمای خوبی رو معرفی کردی
به نظرم اینکه فیلمای خیلی بزرگ سینما رو دوباره به صورت تکراری معرفی نمی کنی خوبه
چون خیلی زیاد راجع به اونا صحبت میشه
یه تیکه هایی از این فیلم رو تو عید از شبکه سه دیدم به نظر فیلم خوبی میومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد