سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

The Celebration / Festen

نام فیلم: جشن

بازیگران: اولریخ تامسن – هنینگ موریتزن – توماس بو لارسن و ...

فیلم نامه: توماس وینتربرگ – موگنز روکف

کارگردان: توماس وینتربرگ

105 دقیقه؛ محصول دانمارک، سوئد؛ سال 1998

 

شصت سالگی

 

خلاصه ی داستان: شب تولد شصت سالگی پدر خانواده است. در عمارتی بزرگ و قدیمی، تمام اقوام و آشنایان جمع می شوند تا جشنی برپا کنند. کریستین، پسر ارشد خانواده هم در این جمع حضور دارد و بازی بدی را برای پدر ترتیب داده. رو شدن گذشته ی ترسناک این خانواده، همه چیز را بهم می ریزد ...

 

یادداشت: در سال 1995 تعدادی از کارگردان های دانمارکی از جمله وینتربرگ، فن تریر، کریستین لورینگ و سورن یاکوبسن مانیفستی را که در طی 45 دقیقه در کپنهاگ تنظیم کرده بودند، در سینمایی در پاریس خواندند. این کار توسط فن تریر انجام شد. هدف این مانیفست شکستن تمام قواعدی بود که سینمای کلاسیک و داستانگو وضع کرده بود. مثل کاری که پیشگامان موج نوی فرانسه انجام دادند. « جشن» اولین فیلمی ست که با تبعیت از این بیانیه ساخته شد. چند مورد از قوانین این بیانیه اینگونه است: فیلمبرداری در محل واقعی باید انجام شود. صحنه پردازی و طراحی صحنه ممنوع است. صدابرداری سر صحنه باید انجام شود. فیلم باید بدون موسیقی باشد. تمام فیلم باید با دوربین روی دست فیلمبرداری شود. فیلم باید رنگی باشد. نورپردازی در صحنه ممنوع است. پرداخت صحنه های حادثه ای ممنوع است و ... اینها تنها چند مورد از موارد زیاد این بیانیه است که البته الان دیگر چندان اجرا نمی شود که اگر قرار بود اجرا شود طبیعتاً فن تریر نباید مثلاً «ملانکولیا» را می ساخت. فیلم « جشن» به معنی واقعی کلمه یک فیلم دگمایی ست. در قسمت بامزه ای از فیلم، جایی که مهمان ها در حال ورود به عمارت هستند، دست کریستین به دوربین برخورد می کند اما فیلمبرداری ادامه پیدا می کند. فیلم چنان مسئله ی بغرنج و عجیبی را مطرح می کند که باید دل شیر داشته باشید تا بتوانید تماشایش کنید. وینتربرگ که او را در نقش کوتاه راننده ی تاکسی می بینیم، شالوده ی پوسیده و نخ نمایی یک خانواده ی ثروتمند را نشانمان می دهد و پرده از رازی برمی دارد که هر کسی جرات شنیدنش را ندارد. هر چند در جاهایی ممکن است کمی خسته تان کند اما بعد ناگهان داستان به جاهایی می رسد که مطمئناً موهای تنتان را سیخ خواهد کرد. 

 


(( امشب شب تولد 60 سالگی پدرمه و اوضاع داره بهم می ریزه. ))


ستاره ها: 

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 02:42

جناب دامون برای من که خواننده دائمی مجله فیلم هستم تسم شما از نامه های بیشماری که برای مجله نوشته اید در خاطر مانده وبلاگ خوب و مفیدی دارید که البته من تازه باهاش آشنا شدم ین ستاره هایی که به فیلمها میدید کمک زیادی در انتخاب فیلمها برای تماشا میکنه
الان مثل زمان قدین دوره عسرت نیست کافیه اسم فیلمیو بدونیم و بعد از گشتی تو اینترنت بی هول و واهمه دانلود کنیم
خسته نباشین

ممنون از شما و خوشحالم که نام من به یادتان مانده ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد