سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

We Need to Talk About Kevin

نام فیلم: باید درباره ی کوین حرف بزنیم

بازیگران: تیلدا سوینتن – جان سی ریلی – ازرا میلر

فیلم نامه: لین رمزی – راری کینیر براساس رمانی از لاینل شرایور

کارگردان: لین رمزی

112 دقیقه؛ محصول انگلستان، آمریکا؛ سال 2011

 

باید درباره ی این فیلم حرف بزنیم ...

 

خلاصه ی داستان: از ازدواج اوا و فرانکلین، کوین به دنیا می آید. پسری که چندان عادی نیست و کارهای خشونت آمیزش، دل اوا را می لرزاند و او را به ستوه می آورد. کوین هر چه بزرگتر می شود، کارهای وحشتناک تری هم انجام می دهد ...

 

یادداشت: لحظاتی در فیلم وجود دارد که شدیداً اعصابتان را تحریک خواهد کرد. ساختار درهم ریخته ای که رمزی برای این داستان تکان دهنده انتخاب کرده، مخاطب را شدیداً درگیر نگه می دارد. صحنه ها، بی محابا از پس هم می آیند و گذشته و حال و آینده را در هم ترکیب می کنند و کم کم باید از بین آنها داستان را درک کرد. البته هر چه به سمت انتها می رویم، این ترکیب شدن زمانی هم کمتر می شود و جواب خیلی از صحنه هایی که تا کنون برایمان بی معنی جلوه می کرده، روشن می شود و همین امر، وادارمان می کند بار دیگر فیلم را ببینیم. البته اگر طاقت داشته باشیم! در فیلم هیچگاه خشونت نمی بینیم. مثلاً نمی بینیم که کوین چطور حیوان خانگی خواهرش را سر به نیست کرده و تنها اثر کار او را شاهدیم و یا حتی کور کردن چشم خواهرش را هم هیچ وقت نمی بینیم. از همه مهمتر خشونت ترسناک پایانی اثر هم به شکل مستقیم نشان داده نمی شود و با تمام این اوصاف، قلب آدم به درد می آید و اعصاب آدم تحریک می شود. انتخاب خوب بازیگرانی که در سنین مختلف، نقش کوین را بازی می کنند، باعث شده شخصیت او واقعاً ترسناک از آب در بیاید. هیولایی که معلوم نیست چطور به اینجا رسیده. دیالوگی بین او و اوا رد و بدل می شود که قرار است ریشه یابی شخصیت کوین باشد. جایی که به اوا می گوید: (( بعضی وقتا می تونی خیلی خشن باشیا. )) و اوا جواب می دهد: (( تو که خودت از من بدتری. )) و کوین می گوید: (( آره هستم. فقط نمی دونم اینو از کی به ارث بردم. )) فیلم با تصاویر مختلفی که از زندگی قبل از ازدواج اوا نشان می دهد سعی می کند راهگشای اتفاقات آینده باشد. شروع فیلم با صحنه ی جشن گوجه فرنگی ست. جایی که اوا در میان خیل عظیم آدم ها، در گوجه های له شده، غوطه می خورد. جشنی که نوعی کاتارسیس جمعی را نشان می دهد و البته خشونتی که در پس این کاتارسیس وجود دارد. اتفاقاً آشنایی اوا و فرانکلین هم در همین جا رقم می خورد که موجب به دنیا آمدن کوین می شود. از این به بعد است که رنگ قرمز به موتیفی تکرار شونده تبدیل می شود و البته صحنه هایی  هم که اوا دایم در حال پاک کردن رنگ قرمز جلوی درِ خانه اش است که بعداً می فهمیم علت این رنگ ها چیست، چندین بار تکرار می شوند تا شاهد مادری باشیم که انگار یک عمر باید جور فرزندش را بکشد. انگار محکوم است تا او را دوست داشته باشد. انگار کوین، تقاص گناهانی ست که انجام داده و حالا باید پسشان بدهد و اینجاست که داستان به جز رابطه ی مادر و فرزندی، وارد بُعدی دیگری می شود که به غنای اثر می افزاید. در قسمتی از فیلم، کوین کوچک چنین جمله ای به اوا می گوید: (( فقط چون به یه کاری عادت کردی دلیل نمی شه که از اون کار خوشت بیاد. تو به من عادت کردی. )) ماجرا وقتی هولناکتر می شود که کوین، حالا که در زندان به سر می برد، در جواب اوا که پرسیده چرا این کارها را کرده، می گوید خودش هم مطمئن نیست.


 ازرا میلر، در نقش کوین نوجوان، وقتی که با آن چشمان نافذ و لحن ترسناکش، به اوا می گوید: (( نکته ای وجود نداره. نکته همینه! ))، آدم را به وحشت می اندازد.


ستاره ها: 


1.از دوستانی که قصد دارند از این یادداشت در سایت و یا وبلاگشان استفاده کنند تقاضا دارم نام این وبلاگ را به عنوان منبع ذکر نمایند.

2.قسمت نظردهی می تواند محلی باشد برای بحث بیشتر درباره ی فیلم و به اشتراک گذاشتن نظرات مختلف در جهت یادگیری بهتر، درست فیلم دیدن و رسیدن به یک دیدگاه صحیح سینمایی.

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 19:12

نمره من به فیلم: 3 از 10
بدترین فیلم هالیوودی امسال که دیدم، بعد از Martha Marcy May Marlene (جالبه که از خیلی جنبه ها به هم شبیه هستند)
فیلمی خسته کننده و بی معنی. چرا کوین چنین شخصیتی داره؟ معلوم نیست، احتمالا چون مادرش نمی خواست به دنیا بیاردش (که در یکی دو صحنه، خیلی گذرا بهش اشاره میشه) فیلم چی میخواد بگه؟ بیایید بچه هایمان را دوست بداریم؟ دفاع از سقط جنین؟ ... نمی دونم.
شخصیت ها فوق العاده ضعیف اند و فیلم داستان نداره، اصلا هر جور دیگه فیلم تموم می شد هیچ فرقی به حال من نمی کرد.
چرا روایت غیر خطی انتخاب شده؟ احتمالا برای اینکه فیلم بیشتر رو اعصاب باشه!
حتی صحنه ی جشن گوجه فرنگی به نظرم بیشتر ادا میومد. (مقایسه اش کنید با صحنه فوق العاده شروع Memento)

خلاصه این سبک از فیلم سازی به نظرم فرسنگها با تاثیر گذار بودن فاصله داره.

اینکه (( چرا کوین چنین شخصیتی داره؟ ))، خودتان جواب خودتان را داده اید. دقیقا به همین علت که مادرش نمی خواست او را به دنیا بیاورد. به نظرم همین کافیست و اصلا چرا چنین شخصیتی نداشته باشد؟ فیلم درباره ی مادری ست که باید بار گناهش را تا آخر عمر به دوش بکشد. نه درباره ی این است که بچه هایمان را دوست داشته باشیم و نه دفاع از سقط جنین! صادر کردن حکمی کلی (( شخصیت ها فوق العاده ضعیف اند ))، چندان جالب نیست. اصولا این فیلمی نیست که بخواهد آنچنان درباره ی همه ی آدم هایش شخصیت پردازی کند و لزومی هم به این کار نیست. البته بحث شخصیت پردازی، بسیار مفصل است که در این چند خط نمی گنجد. روایت غیرخطی هم به نظرم به ذهن بیمار و آشفته ی مادر و فرزند می ماند. و بالاخره اینکه مگر فیلمی هم پیدا می شود که داستان نداشته باشد؟!
تشکر می کنم از بحث هایتان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد