سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

Bolt

نام فیلم: بولت 

صداپیشگان: جان تراولتا ـ مایلی سایروس

نویسندگان: داگ فوگلمن ـ کریس ویلیامز ـ بایرون هووارد ـ جارد استرن

کارگردان: بایرون هووارد – کریس ویلیامز

96 دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال 2008

 

نمایش بولت

 

خلاصه ی داستان: بولت سگی ست که به خاطر بازی در فیلم های هالیوودی، بسیار مشهور است. صاحب او، دختری ست به نام پنی که به بولت علاقه ی زیادی دارد. بولت که در تمام عمرش در استودیو بوده، حتی بعد از پایان فیلم هم احساس می کند، قدرت هایی غیرزمینی دارد. او در پایان قسمتی از یک سکانس فیلم، بعد از اینکه پنی، توسط شخصیت منفی فیلم دزدیده می شود، به خیال اینکه واقعاً این اتفاق افتاده، از استودیو فرار می کند و خیلی اتفاقی از شهر دیگری سر در می آورد ...

 

یادداشت: اولین چیزی که با دیدن این انیمیشن جذاب و بامزه به ذهنم رسید، شباهت زندگی بولت با ترومنِ "نمایش ترومن" بود. بولت هم مثل ترومنِ بیچاره، دنیا را همانی می بیند که به او نشان می دهند. او هم مثل ترومن، بدون اینکه اطلاع داشته باشد، بازیگر فیلمی ست که خود از آن بی خبر است. اینجا او فکر می کند واقعاً نیروهایی دارد که می تواند همه چیز را نابود کند اما وقتی به دنیای بیرون پا می گذارد، تازه متوجه می شود نیرویی وجود ندارد. او دیگر یک قهرمان نیست. دیگر نمی تواند با خیره شدن به آهن، ذوبش کند و یا با یک پارس استثنایی، زمین را به لرزه در آورد. او با واقعیت تلخی مواجه می شود که تاکنون نمی دانست. اما این پایان کار نیست. او گرچه توانی در خود نمی بیند، اما ناامید نمی شود. مطمئن است که پنی، همچنان او را دوست دارد و هر طور شده قصد می کند که پیدایش کند. او حالا می خواهد در دنیای جدید، که واقعی تر به نظر می رسد، یک قهرمان باشد. حرف های آن همراه بامزه اش، که آخرش هم نفهمیدم چه نوع حیوانی ست، در تصمیم او برای اینکه چنین فکری به سرش بزند، تاثیر زیادی دارد. او به بولت می گوید: (( اونا [ حیوان ها. بخوانید انسان ها ] به یه قهرمان نیاز دارن. یکی که به آدما کاری نداره و کار درست رو می کنه. اونا به یه قهرمان نیاز دارن که بعضی وقتا بهشون بگه که غیرممکن می تونه ممکن بشه اگه شگفت انگیز باشی. )) به این ترتیب، بولت از استعدادهای در وجودش به بهترین نحو ممکن استفاده می کند تا پیروز شود و اینگونه در پایان، صحنه ی زیبایی خلق می شود که ارزش فیلم را دو چندان می کند؛ بولت که برای نجات پنی، خودش را در آتش انداخته، برای جلب توجه آتش نشان هایی که بیرون ایستاده اند، داخل لوله ای که یک سرش به بیرون می رسد، پارس می کند. اینگونه صدایش می پیچد و به ذهن ما همان نیروی پارس استثنایی بولت را متبادر می کند که حالا اینجا به شکلی واقعی و ملموس باعث نجات پنی می شود.   

 


 بولت قهرمان ...


ستاره ها: 


یک تقاضای دوستانه: از دوستان عزیزی که قصد دارند از این یادداشت در سایت و یا وبلاگشان استفاده کنند تقاضا دارم نام این وبلاگ را به عنوان منبع ذکر نمایند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد