سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

Rango

نام فیلم: رانگو ( Rango ) 

صداپیشگان: جانی دپ ایزلا فیشر

نویسنده: جان لوگان براساس داستانی از جان لوگان، گور وربینسکی و جیمز وار بیرکیت

کارگردان: گور وربینسکی

107 دقیقه؛ محصول آمریکا؛ ژانر انیمیشن، ماجرایی، کمدی؛ سال 2011

 

زمانِ داشتنِ آب

 

خلاصه ی داستان: یک مارمولک عاشق بازیگری، از داخل یک آکواریوم که محل زندگی بی دردسرش است، به یک صحرای بی و آب علف می رسد. شهری در این صحرا وجود دارد که مردمش از بی آبی رنج می برند و شهردار پیری دارد که هر بار به مردم امید می دهد که آب بالاخره خواهد آمد. مارمولک داستان که به خاطر همان حس بازیگری اش برای خود هویتی جدید دست و پا می کند، کم کم امید مردم شهر قحطی زده می شود تا آب را به آنجا برگرداند ...

 

یادداشت: طبق گفته ی آن جغدهای بامزه ی نوازنده ی راوی داستان، نوشیدنی و پفک و هله هوله به دست بگیرید و با خیالی راحت به دیدن این انیمیشن جذاب و نفس گیر بنشینید و حسابی بخندید و از زندگی لذت ببرید. البته پیشنهاد من این است که لیوان آبی هم دم دست داشته باشید چون مطمئناً در طول فیلم، تشنه تان خواهد شد! وقتی می گویند اگر می خواهی حرف های گنده بزنی، داستانی چیزی داشته باش که تعریف کنی تا از آن طریق بتوانی حرفت را برسانی، یعنی این. یعنی همین انیمیشن جذاب که پر است از ایده های ریز و درشت بصری و کلامی و پر است از صحنه های نفس گیر و بامزه که در عین حال پیامش را هم به بیننده می رساند؛ درباره ی کسی که می خواهد کسی باشد. این مارمولک بامزه، در اوایل داستان، وقتی که هنوز از محیط امن و بی دردسر زندگی خودش بیرون نیفتاده بود، می گوید: (( قهرمان نمی تونه در خلاء وجود داشته باشه. )) و باقی داستان درباره ی همین قهرمان شدن است. اینکه تصمیم می گیری که کسی باشی و هویت جدیدی برای خودت می سازی. شهردار شهر، آب ها را به سمت شهر مدرنی که در حال ساختش است هدایت می کند و برای سرگرم کردن مردم شهر قدیمی به جزئیات و منحرف کردن ذهنشان، عادتی دسته جمعی را برایشان تعریف می کند. آنها هر روز بطری های خالی آب در دست، مراسمی آیینی اجرا می کنند و برای رسیدن به آب دعا می خوانند. شهردار اینگونه مردم شهر را مشغول نگه می دارد و در جایی از داستان به رانگو هم  می گوید: (( مردم باید به یه چیزی باور داشته باشن. )) بعداً رانگو که متوجه اصل قضیه می شود و می فهمد همه چیز زیر سر شهردار است، به گفته ی خودش مبنی بر اینکه (( قهرمان نمی تونه در خلاء وجود داشته باشه )) جامه ی عمل می پوشاند و تصمیمش را می گیرد که اینبار دیگر مردم به یک قهرمان واقعی باور داشته باشند نه خرافات و دل مشغولی های بی معنی. و البته تصمیم می گیرد که برای خودش هم کسی باشد. واقعاً پیام و حرف، از این بیشتر می خواهید؟! فیلم همه ی این حرف های اساسی را چنان شیرین بهتان تحویل می دهد که انگار نه انگار. کار بزرگی که سینمای آمریکا – در همه ی زمینه ها - در تمام سال هایی که از عمر سینما می گذرد، موفق به انجامش شده است.



     " من می تونم هر کسی باشم" ...


ارزشگذاری فیلم: 

نظرات 1 + ارسال نظر
رهگذر دوشنبه 31 مرداد 1390 ساعت 20:52

از این خیلی خوشم اومد
راستی یه سوال این آقا هادی که تو اون یکی وبلاگ (فیلم هایی.....) با هم مینویسید چرا اینجا اونطوری نظر داده بوذ برات؟؟ به نظرم کسی که نقد فیلم میکنه خودش باید بدونه هر هنری سلیقه ای حتی هنر هفتم

۱. ممنون از اینکه نظر می گذاری.
2. یک وقت هایی در آن وبلاگ محترم، چیز می نوشتم. حالا دیگر نه، اینجایم.
3. اینکه سلیقه ای ست، بحثی نیست اما نه همیشه. فیلم بد، بد است حالا اگر سلیقه ی کسی، آن را خوب می داند، خب بداند! چیزی عوض نمی شود. درباره ی فیلم خوب هم به همین شکل. مهم تجزیه و تحلیل و حساب و کتاب درست است وگرنه که ...
4. ما شوخی داریم کمی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد