سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

سینمای خانگی من

درباره ی فیلم ها و همه ی رویاهای سینمایی

Danny The Dog

نام فیلم: دنی سگه ( Danny The  Dog ) 

بازیگران: جت لی باب هاسکینز مورگان فریمن

نویسنده: لوک بسون

کارگردان: لوئیس لتریه

103 دقیقه؛ محصول فرانسه، آمریکا؛ ژانر اکشن، جنایی، درام؛ سال 2005

 

"دنی! تو یه سگی! ... تو سگ منی!" *

 

خلاصه ی داستان: دنی، مانند سگ دست آموز مردی خلافکار، برای او کار می کند. او از بچگی، دنی را بزرگ کرده و او را از هر چه به خصلت های انسانی مربوط می شود دور نگه داشته تا خصلت هایی حیوانی پیدا کند و دائم در جنگ و ستیز باشد. اما آشنایی ناگهانی دنی با پیرمردی به نام سام که کارش کوک کردن پیانوهاست، زندگی دنی را عوض می کند ...

 

یادداشت: داستان فیلم چفت و بست چندان درستی ندارد و این از لوک بسون معروفی که می شناسیم، خیلی عجیب است. روابط علت و معلولی ضعیف است و به راحتی از روی نکاتی که می توانست در محکم شدن چارچوب داستانی موثر باشد، گذشته اند. برای مثال معلوم نیست چرا سام و ویکتوریا، از رفتار غیرطبیعی دنی و آن ظاهر حیوانی اش، هیچ وقت تعجب نمی کنند. مثلاً هیچکدامشان از قلاده ی دور گردن دنی نمی پرسند درست انگار که این شکل و شمایل را هر روز می بینند و دیگر برایشان عادی ست! فقط یکبار، در قسمتی از داستان، سام کنجکاو می شود که چرا دنی اینقدر در برابر دعوایی که در فروشگاه شد، بی تفاوت بوده و دنی هم خیلی کوتاه و گنگ جوابش را می دهد و دیگر هیچ کدام از او سئوالی در این باره نمی پرسند؛ اینکه کیست، کجا بوده و چه می کرده. پایه های فیلم هر چه جلوتر می رود، ضعیف تر می شود. مثلاً وقتی دنی دوباره گیر مرد خلافکار یا همان صاحبش می افتد و مجبور می شود با او کار کند، مرد هیچ وقت از او نمی پرسد که کجا بوده و چطور اینقدر تمیز و مرتب شده و چطور یاد گرفته حرف بزند و وقتی هم که دوباره برمی گردد پیش سام و ویکتوریا، باز هم آنها از او نمی پرسند که کجا رفته بوده و چه کار می کرده! از همه بدتر زمانی ست که به گذشته ی دنی برمی گردیم و از دید او، مادرش را می بینیم که توسط مرد خلافکار کشته می شود. دنی در این  فلاش بک ها، تقریباً هشت یا نه سالی دارد و وقتی در اوایل فیلم، جایی که با خانواده ی سام آشنا می شود، معنی "اشتها"، "بستنی" و خیلی جملات پیش پا افتاده را نمی داند، واقعاً تعجب می کنیم. باز اگر هنگامی که توسط مرد خلافکار ربوده می شد، مثلاً دو یا سه سالش بود، این ندانستن معانی جملات، می توانست باورپذیر باشد ولی در حالت فعلی، چنین چیزی ممکن نیست. بد نیست اشاره ای هم به صحنه های زد و خرد فیلم داشته باشم که از حد انتظار پایین تر است و شاید از متوسط ترین فیلم های جت لی هم خیلی چیزها کمتر داشته باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*جمله ای که صاحب دنی در فیلم به او می گوید.

   پیرمرد روشن دل، دنی را به سمت رهایی می برد ...


ارزشگذاری فیلم: 

نظرات 1 + ارسال نظر
جیحون دوشنبه 10 مرداد 1390 ساعت 19:31

چنین نگاه دقیق و ریزی، باعث می شود که جزییات بیشتر مورد توجه قرار بگیرند که در اینصورت اینبار اشکالات نه در فیلم بلکه در یادداشت است. البته برای من که این فیلم را بارها و بارها دیده ام خیلی راحت بود که بدون دیدن دوبارۀ آن بر اشکالات ذکر شده ، اشکالاتی بیاورم . مثلاً واضح و مشخص است که دنی می تواند جملات را بفهمد و حتی حرف بزند. این را در صحنه های بسیاری می توانیم ببینیم. مثل جایی که بارت داستان دروغین خود را در مورد مادر دنی به دنی می گوید. یا قبل از آن جایی که باز هم بارت از دنی دربارۀ اینکه چه چیزی می خواهد سوال می کند و جاهای بسیار دیگر. نکته ای که راجع به صحنه های کودکی دنی اشاره شد برخلاف آنچه به نظر میاید اشکالاتی دارد. دنی در فلاش بک ها شاید بچه ای 8 یا 9 ساله باشد ولی زبان این کشور را بلد نیست . کتاب کلماتی که ابتدای داستان در دست دنی می بینیم که کلماتی مثل "شیر" ، "عشق" و "پیانو" در آن نوشته شده اند و همچنین انتخاب "جکلین تزی وی" ( دختر شایستۀ مالزی ) به عنوان مادر دنی ، دلیل بر یادگیری کلمات انگلیسی توسط دنی کوچک دارد. ولی بعد از قتل مادر یعنی قبل از یادگیری انگلیسی، توسط بارت تحت تعیلم قرار گرفته و ندانستن "اشتها" و "بستنی" در فضایی که در آن رشد کرده بود آنقدرها هم عجیب نبود. دنی چیزهایی رو یاد گرفته است که در دنیای بارت با آنها آشنا شده نه در دنیای معمولی بیرون. او بلد نیست از قاشق استفاده کند ، نمی داند تشویش کردن چیست ، تشخیص نمیدهد وقتی دختری صورتش را به صورت او نزدیک می کند باید او را ببوسد. در مورد قلادۀ دور گردن دنی هم، سام همان اول آشنایی شان در خانه ، از او میپرسد ولی با واکنشی که دنی از خود نشان میدهد، سم موضوع را به کلاه کابویی خود می کشاند. ویکتوریا هم همین واکنش را می بیند ولی رابطه ای که بین آن دو برقرار شده در نهایت اجازۀ رهایی از آن گردنبند را می دهد .
هم در جایی که دنی به پیش سم و ویکتوریا برمیگردد و هم در جایی که دنی به پیش بارت برگردانده می شود ، هر دو طرف می دانند که دنی از کجا آمده یا حداقل پیش چطور انسانهایی بوده. ولی مشکلات دیگری که پیش رو دارند ( در مورد بارت دعواهای دیگری که برای درآوردن پول پیش رو دارد و در مورد سام و ویکتوریا فهمیدن اینکه مادر دنی چه کسی بود ) ، مهم تر از پرس و جو در مورد آن بود. "دنی سگه" اگه بهترین فیلم جت لی نباشه ، یکی از بهترین فیلمهای جت لی محسوب میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد