(( بذارین برگردیم به یه زمان دور توی گذشته. تو آدم هستی که دست به آچارت خوبه و کارای تعمیر خونه با توئه. یه روز یکی می گه این بسته رو ببر اون کارگاه و به اون یارو تحویل بده و تو نمی دونی که داری به طرف کارگاه تاماس ادیسن می ری. ادیسن هم تا تو رو می بینه می گه:"کجا بودی؟ من منتظرت بودم. اون بسته رو باز کن، یه آچار بردار. تا من دارم روی این فونوگراف کار می کنم تو هم روی اون نور الکتریکی مشغول شو." تجربه ی فیلم ساختن با اسپیلبرگ همینه. ))
تام هنکس درباره ی توصیف همکاری با استیون اسپیلبرگ
(( تنها چیزایی که بعد از تموم شدن کارم، کف اتاق تدوین پیدا می شه، ته سیگار، کاغذ آدامس و اشکامه. یه کارگردان باید یه پلیس، یه قابله، یه روان کار، یه چاپلوس و یه حرومزاده باشه. ))
(( فیلم مث چارچوبی از زندگیه. همون مرزها و محدوده ها رو داره ولی به نظرم صادقانه تره چون محدود بودنشو قبول داره. زندگی وانمود می کنه که امکانات بیشتری در اختیار شما می ذاره. به همین دلیل زندگی دروغی بزرگتر از فیلمه. ))
راینر ورنر فاسبیندر
- ((! C’est La Vie )) ( زندگی همینه دیگه! )
جواب استنلی دانن به مصاحبه کننده ای که گفته بود یکی از فیلم هایش را دوست ندارد
ـ مگه بهت نگفتم که می خوام ازدواج کنم؟
ـ با کی؟
ـ خب معلومه، با یه زن. تا حالا شنیدی کسی با یه مرد ازدواج کنه؟
ـ البته.
ـ کی؟
ـ خواهرم.
استن لورل و الیور هاردی در یکی از صدها لحظه ی بامزه ی فیلم هایشان