نام فیلم: 50/50
بازیگران: جوزف گوردن لویت – سث روگن و ...
فیلم نامه: ویل ریزر
کارگردان: جاناتان لیواین
100 دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال 2011
90/1
خلاصه ی داستان: آدام جوانی ست که به سرطان دچار می شود و مرگ و زندگی اش چندان معلوم نیست اما او آنقدر روحیه دارد که با این سرطان دست و پنجه نرم کند ...
یادداشت: اگر شما به ( شوامانومانوروفایبروسارکما ) مبتلا بودید چه می کردید؟ اگر من بودم حتماً به نفع آن 50 درصد مرگ کنار می رفتم. درست برخلاف آدام که جنگید و به نفع 50 در صد زندگی ایستادگی کرد. تصورش را بکنید فیلمی کمدی می بینید با موضوع سرطانی مرگ آور که در حال از بین بردن شخصیت اصلی فیلم است. من فکر می کنم این فیلم می تواند بهترین گزینه باشد برای روحیه دادن به بیمارانی که با سرطان دست و پنجه نرم می کنند. نمایشش برای چنین بیمارانی می تواند امید به زندگی را در آنها بالا ببرد. امیدوارم کسی به فکرش برسد ( یا شاید هم تاکنون رسیده باشد ) که فیلم را برای بیماران پخش کند. نیمی از بار طنز داستان به دوش کایل، دوست آدام است که درباره ی دخترها نظرات جالبی دارد و با همین پر حرفی ها سعی می کند او را به زندگی برگرداند. در طول اثر شاهد لحظات گرم و باورپذیری هستیم. بازی خوب بازیگران، داستانی نرم و لطیف و جذاب که فضایی پر از امید و رنگ و آهنگ می سازد باعث می شود به این نکته برسیم که قدر سلامتی را بدانیم و از لحظاتمان بیشتر و بیشتر استفاده کنیم چون مهم زمان اکنون است. زمانی که در آن هستیم. لحظاتی که آدام برای عمل جراحی سنگینش آماده می شود و در حال خداحافظی از پدر و مادر و دوستانش است، خیلی سخت می توانید از جاری شدن اشک هایتان جلوگیری کنید.
آدام می خواهد با بیماری اش کنار بیاید. برای همین است که قبل از آنکه به دلیل شیمی درمانی، موهایش بریزد، خودش آنها را از ته می زند ...
ستاره ها:
دامون عزیز سلام
وبلاگ با حالی دارید شما هنرمند خوبی هستید چون هنر را به خوبی می شناسید اگر یک فیلم ادبی هم معرفی نمایید از شما ممنون می شوم
دوست دارم بیایید و هنرمندانه وبلاگ مرا نقد کنید
با تشکر از شما
با تشکر از لطف شما دوست عزیز. منظورتان را از ( فیلم ادبی ) متوجه نشدم. کاشکی توضیح دقیق تری می دادید. به وبلاگ شما هم سر زدم اما من در زمینه ی شعر هیچ تخصص و صلاحیتی ندارم که بخواهم درباره ش حرف بزنم و از آن سخت تر، نقدش کنم.